نخست به چند روایت زیر دقت کنیم:
- پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند:
«مَن إعتَدَل یَوماه فهو مَغبونٌ و مَن کان غَدُه شراً مِن یومه فهو ملعون و مَن لم یَتَفَقّد النقصان من نفسه فهو فی نقصان و من کان فی نقصان فالموتُ خیرٌ له»؛ هر کس دو روزش یکسان باشد، مغبون و متضرر است و هر کس فردایش از امروزش بدتر باشد، ملعون است و کسى که در خود احساس کمبود و نقص نکند (و به فکر اصلاح خود نباشد)، رو به نقصان و کاستی است (خردمند نیست) و کسى که در حال نقصان باشد، مرگ برایش از زنده ماندن بهتر است. (مجموعه ورام، ج۲، ص۲۹) - امام کاظم علیه السلام فرمود: «مَنِ استَوى یَوماهُ فهُو مَغبونٌ و مَن کانَ آخِرُ یَومَیهِ شَرَّهُما فهُو مَلعونٌ و مَن لم یَعرِفِ الزِّیادَهَ فی نفسِهِ فهُو فی نُقصانٍ و مَن کانَ إلى النُّقصانِ فالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحیاهِ»؛ هر که دو روزش برابر باشد، مغبون است و هر که امروزش بدتر از دیروزش باشد ملعون (از رحمت حق به دور) است و هر که پیشرفتى در وجود خود نبیند در نقصان است و هر که در مسیر کاستى باشد، مرگ براى او بهتر از زندگى است. (بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۷، ح۵)
- امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز فرمود: «مَنْ لَمْ یَتَعَاهَدِ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوَى وَ مَنْ کَانَ فِی نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ»؛ هر که به نقص خود رسیدگى نکند، هوا و هوس بر او چیره گردد و هر که نقص داشته باشد، مرگ برایش بهتر است. (من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۲)
- در حدیث قدسی هم داریم که خداوند متعال فرمودند: «من لم یکن فی الزیاده فی دینه فهو فی النقصان و من کان فی النقصان فالموت خیر له»؛ هر کس در حال افزودن به اندوخته دینی خود نباشد در نقصان است و هر که نقصان باشد، مرگ برایش بهتر است.
از این روایات و چندین روایت دیگر به این مضمون، چنین استفاده میشود که انسان مؤمن باید همیشه در تلاش برای اصلاح نفس و رشد (اخلاقی، معنوی، علمی- معرفتی، عملی و…) باشد و در این مسیر چیزی به نام سکون، در جا زدن و حفظ وضعیت موجود نداریم که سکون و رکود در زندگی مؤمن مساوی با غبن و زیانکاری است. در واقع، انسانها در هر لحظه از زندگی یا در حال رشد و حرکت به سوی خیر و کمال مطلوباند یا در حال انحطاط، افول و دور شدن از آن. همچون دوچرخهسواری که در حال بالا رفتن از یک مسیر با شیب تند است. او باید پیوسته پا بزند که اگر لحظهای درنگ کرد نه تنها بالا نمیرود که به عقب برگشته و سقوط میکند و از هدف و مقصد بازمیماند.
عالم ربانی مرحوم ملا مهدی نراقی (ره) در این زمینه مینویسند:
«لاتحصل السعاده إلا بإصلاح جمیع الصفات و القوی دائما، فلا تحصل بإصلاحها بعضا دون بعض و وقتا دون وقت، کما أن الصحه الجسمیه و تدبیر المنزل و سیاسه المدن لاتحصل إلا بإصلاح جمیع الأعضاء و الأشخاص و الطوائف فی جمیع الأوقات، فالسعید المطلق من أصلح جمیع صفاته و أفعاله علی وجه الثبوت و الدوام بحیث لا یغیره تغیر الأحوال و الأزمان …» (جامع السعادات، ج۱، ص ۷۳)؛ سعادت جز به اصلاح مداوم و مستمرّ جمیع صفات و قوا حاصل نخواهد شد، بنابراین با اصلاح بعضى از آنها و به طور گاهگاه حاصل نمىشود، چنانکه تندرستى و تدبیر منزل و سیاست مدن جز به اصلاح همه اعضا و اشخاص وطوایف در همه اوقات حاصل نخواهد شد. پس سعادتمند مطلق کسى است که همه صفات و افعال خویش را به نحو ثابت و دائم اصلاح کند به طورى که دگرگونى احوال و زمانها آنها را تغییر ندهد.
با این توضیح معنای این آیات شریفه سوره عصر بهتر فهمیده میشود که: «والعصر انّ الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملواالصالحات…» یعنی انسان پیوسته در حال خسران و زیان و نقصان هست مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند. به بیان دیگر تا دست از تلاش برای رشد و تقویت ایمان و عمل صالح برداریم، جزو زیانکاران خواهیم بود.
صد البته که پیمودن این راه، نیازمند استقامت (فاستقم کما أمرت)، مراقبت دائمی و مجاهدت همیشگی و خستگیناپذیر دارد و به استناد آیه شریفه «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیهِ» (انشقاق،۶)؛ (ای انسان! تو با تلاش و رنج بهسوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد) توقفگاه و سرمنزل مقصود این تلاشها و زحمتها، لحظه جان دادن و ملاقات رب العالمین است و رسیدن و آرام و قرار گرفتن در این دنیا معنایی ندارد.
کاظم علی محمدی
معاون تهذیب و تربیت حوزه علمیه استان آذربایجان شرقی
تیر ۱۴۰۲