بر اساس رهنمود نورانی امام راحل رضوان الله علیه: «حوزه ها و روحانیّت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکسالعمل مناسب باشند».
یکی از آسیبها و معضلاتی که آثار تخریبی آن متوجه هویت، منزلت و جایگاه حوزه علمیه در جامعه شده است، بیتفاوتی، انفعال و عدم واکنش مناسب در قبال رویدادها، مسائل، حوادث و اقتضائات روز جامعه است، به طوری که رسالت و وظایف حوزههای علمیه مبنی بر روشنگری و هدایتگری، امر به معروف و نهی از منکر در سطح مسائل کلان اجتماعی، دستگیری و حمایت از جریانهای انقلابی و … را خدشهدار نموده و جایگاه حوزه را به عنوان مرجعیت علمی و فکری و پایگاه جریانساز و هدایتگر تنزّل داده و در بسیاری عرصهها به انزوا برده است.
بیتردید لازم است در رویه و رویکرد موجود بازنگری نموده و در جهت تحقق مطالبات امام و رهبری گامهای اساسی تعریف نمود. حوزه علمیه میبایست در بسیاری عرصه ها حضور فعال داشته و در بسیاری پدیدههای اجتماعی پرچمدار و پیشگام باشد، نسبت به حوادث آینده آگاه و حساس و آماده واکنش مناسب بوده و در برابر بسیاری از مسائل و آسیبهای اجتماعی دارای نظر و راهکارهای کارگشا باشد، همچنین حوزه به عنوان رکنی صاحبنظر و اثرگذار در معادلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور شناخته شود و در منزلت پدری دلسوز و آشنا با نیازها و راهکارهای تربیت و رشد جامعه، دست سرپرستی و حمایت و هدایت بر سر اقشار مختلف جامعه نظیر دانشجویان، معلمان، نظامیان، کارمندان، هنرمندان و … داشته باشد.
حوزههای علمیه که در ابتدای نهضت اسلامی و در هشت سال دفاع مقدس و نیز در گام اول انقلاب نقشآفرینی برجستهای داشته است، در گام دوم انقلاب نیز باید به میزان انتظارات و نیازمندیهای گستردهی نظام و جامعهی اسلامی با توسعه فقاهت و تولید دانشاسلامی، خود را مجهز به خلاقیت، نوآوری و ابتکارات نموده و در مقیاس درگیری تمدنی با نظام مادی غرب و دستاوردهای آن به عنوان بزرگترین مُنکَر دوران غیبت، ظاهر شود و دربرگیرنده، هماهنگکننده، انسجامبخش، هدایتآفرین و حامی حرکتها و ظرفیتهای مردمی در مواجههی تمدنی با دنیای غرب باشد و آنگونه که شایسته است فرصت حضور مردمی را در یک درگیری همهجانبه در همهی ساحات فراهم سازد؛ چه در ساحت فکر و اندیشه در برابر شبهات و نگرشهای باطل، چه در ساحت علم و دانش در برابر علوم غربی و سکولار، چه در ساحت تربیت و اخلاق و معنویت در برابر جریانهای معنوی نوپدید و بسترهای تربیتی غرب، چه در ساحت سبک زندگی در برابر سبک زندگی غربی و ساختارها و روابط اجتماعی آن، چه در ساحت محصولات متنوع و جذاب هنری و رسانهای در فضای حقیقی و مجازی در برابر رسانههای متنوع، جذاب و پرطمطراق عصر جدید، چه در ساحت صنایع و تکنولوژیهای پیشرفته در برابر دستاوردهای دنیای مدرن، چه در ساحت مدیریت و حکمرانی جهانی در برابر ساختارها و اسناد بینالمللی، و چه در سایر ساحات و ابعاد تمدنی.
مأموریت اصلی حوزههای علمیه اقامهی دین است و حوزویان «متولی اقامهی دین خدا» هستند. برای این منظور لازم است بهخوبی با دین و منابع آن آشنا باشند (تحصیل) و در راه توسعهی این فهم بکوشند (تحقیق) سپس یافتههای خود را ترویج و تبلیغ کنند و به دفاع از آن بپردازند و در راه عینیتبخشی و جاری کردن آن چه در جان آحاد انسانها و چه در سطح کلان جامعه بکوشند.
نسبتگیری حوزه بهعنوان نهاد علم دینی با حرکت کلی انقلاب اسلامی و مسائل حقیقی و عینی مردم، حوزه را در تراز انقلاب قرار میدهد و حوزه انقلابی را محقق میسازد و به ایفای نقش تاریخی و تمدنی او میانجامد. به بیان دیگر حوزه انقلابی یعنی ورود طلبه و روحانی به صحنه نیازهای انقلاب.
وظیفهی حوزه شناخت، تبلیغ، پاسداری و جاریساختن دین است. کدام دین؟ اسلام ناب. یعنی دینی که حضور حداکثری در ادارهی جامعه و تنظیم نظامات آن دارد و برنامهی سعادت فردی و اجتماعی را ارائه میدهد و گهواره تا گور انسان را مدیریت میکند. چنین دین جامعی را باید شناخت، تبلیغ و ترویج کرد و از آن در مقابل شبهات و هجمات دفاع نمود، چنین مکتب شاملی مبنای تربیت دینی جوانان است و چنین آیین گستردهای در جامعهی اسلامی محقق میگردد.
حضرت امام خمینی (ره) نیز مأموریتهای خطیری برای حوزه در قالب بسیج طلاب شمرده است، در نظر ایشان (پیام دوم آذر سال ۱۳۶۷) بسیج طلاب باید دست در دست بسیج دانشجویی با تمام توان به مقاصد بزرگ بیندیشد و در دفاع از انقلاب و اسلام، پاسداری از استقلال نظام و اصول تغییرناپذیر «نه شرقی و نه غربی»، جلوگیری از نفود ایادی بیگانه در حوزه و دانشگاه، تحکیم باورهای اعتقادی بسیجیان، ارائهی چهارچوبهای اصیل اسلام ناب محمدی به تمام اعضای بسیج، ایستادگی در مقابل شرق و غرب، ایجاد حکومت بزرگ اسلامی از راه تأسیس هستههای مقاومت در تمام جهان، قطع ریشهی ضدانقلاب در تمام ابعاد و … تلاش نماید و این امر مطابق توصیهی آن امام حکیم، با مدیریت صحیح، فداکاری و مجاهدت مستمر حوزه و روحانیت و حضور در صحنهها حاصل میگردد.
با این نگاه طلبهی انقلابی یک هویت صنفی دارد و یک هویت تاریخی؛ بر اساس هویت صنفی، عالم و فقیه و وارسته و کارآمد است و بر اساس هویت تاریخی نقش اجتماعی خود را در سیر حرکت اجتماعی کلان بشر مییابد و بهخوبی ایفا میکند. دقیقتر آن است که کارآمدی اجتماعی طلبه بدون نظر به این هویت تاریخی و توجه به نهضت بزرگ حضرت امام تحقق نمییابد. در این هویت تاریخی، امام راحل نه تنها یک فقیه و فیلسوف و عالم که امام و علمدار نهضت است.
نقطهی ثقل جبههی متحجرین در دوران بعد از انقلاب نیز مخالفت با ولایت فقیه یا حکومت اسلامی نیست، بلکه جدایی از مسائل واقعی جامعه و معضلات عینی انقلاب و عدم ایفای نقش تاریخی و تمدنی است که چه بسا رگههایی از آن در برخی حوزویان به ظاهر انقلابی هم مشاهده میشود. به همین جهت برای شناخت طلبهی انقلابی لازم است هویت و مأموریت طلبگی را مرور کنیم و با نقش تاریخی و تمدنی او پیوند بزنیم.
طلبه انقلابی در کنار فعالیتهای مستقیم سیاسی و خدمات جهادی که در استحکام شخصیت و تربیت جامع او بیشک تأثیرگذار است، خود را موظف به حل مسئلههای فکری انقلاب و تربیت نیروی آن میداند. هر جا که انقلاب نیاز به تبیین و روشنگری و تحلیل دارد طلاب و روحانیون انقلابی باید حاضر باشند. معارف انقلاب و گفتمان امامین آن را نشر دهند، چهارچوبهای اعتقادی اسلام ناب را برای تمام اقشار تبیین کنند، شبهات مربوط به حکومت دینی و ولایت فقیه را پاسخ دهند، کارآمدی نظام را تبیین کنند، گرههای نظری انقلاب از قبیل مشکلات اجتماعی و مسئلهی جمعیت را با بیان روشنگر خود باز کنند و خلاصه پای کار نیازهای اندیشهای انقلاب بایستند و حلقه میانی امام و امت شوند.
طلبه باید در مقیاس یک «راهبر اجتماعی» تربیت شود و در قامت یک مربی و سرپرست بتواند در محیط پیرامون خود، نقش ایفا کند. طلبه، پیشران حرکتهای اجتماعی در مسیر اقامهی دین و تحقق آن است و در نگاه رهبران انقلاب نیز حوزه و روحانیون باید راهبر و پیشران فکری، معرفتی و معنوی مردم باشند؛ یعنی طلاب انقلابی «حلقهی واسط» و تبیینگر مبانی فکری و اهداف و آرمانهای امام برای آحاد جامعه هستند، همان نقشی که در مرحلهی اول و دوم انقلاب یعنی پیدایش انقلاب و نظام اسلامی انجام شد باید در مرحلهی دولت اسلامی و جامعهی اسلامی دنبال شود.
به این ترتیب طلبه انقلابی همهی کمالات یک راهبر اجتماعی و ارکان ماهیت آن را به هویت حوزوی خود پیوند میدهد و در کنار خدمات جهادی و کارهای شعائری و مناسکی، رویکرد محتوایی و تربیتی اتخاذ میکند. طلبهی انقلابی نیروی مخلصی است که رو به سوی آرمان تشکیل تمدن نوین اسلامی به صورت متشکل و با احساس مسئولیت، فعالیت طلبگی میکند.
با توجه به رسالت عالی و مأموریت نهایی حوزههای علمیه که در یک جمله «اقامهی دین و تحقق اهداف انقلاب» است؛ میتوان طلبه، استاد یا عالم حوزوی را در مرتبه اعلای رسالت و مأموریت اجتماعی خود، دارای ویژگیهای زیر دانست :
اولاً تمام شأن حوزوی یعنی ظرفیتهای اخلاقی و معنوی، فکری و علمی و مهارتهای عملی و نقشآفرینی اجتماعی خود را در جهت خدمت به مردم و جامعه و رفع نیازهای انقلاب رشد داده و به کار میگیرد و
ثانیاً جهتگیری کلان او نیز اهداف انقلاب و تمدن نوین اسلامی و پیشگامی در تحقق سند گام دوم انقلاب است.
از این رو در این برههی جدید همزمان با شروع «گام دوم انقلاب» و شروع به کار «دولت انقلابی» میتوان حوزه انقلابی را با نگاهی بالنده و متعالی؛کانون پرشور و پرنشاط علم و فقاهت با روح و ریحانی از فضای اخلاق و معنویت و رنگ و لعابی از اخلاص و ایثار و فداکاری و روحیه جهادی، میدانی کارآمد برای تکامل و تهذیب و تربیت، محفلی پرانگیزه و پرتلاش برای تحصیل علم و کسب مهارت و بینش و بصیرت، مجمعی همافزا برای تعاون و تعامل و تبادل، و در یک کلام حوزهای حمایتکننده و هدایتکننده برای انسجام، هماهنگی، رشد و بالندگی ظرفیتهای حوزوی در مسیر تربیت، تحصیل، تحقیق، تبلیغ و فعالیت اجتماعی طلاب و روحانیون حوزههای علمیه برای تحقق گام دوم انقلاب و تمدن اسلامی» دانست.
رسالت حوزههای علمیه، تربیت «عالمان مجاهد» است که در جهت «اقامهی دین» صحنهی علم و عمل را به هم پیوند داده و بر پایهی دو رکن «اخلاق و معنویت» و «اجتهاد و فقاهت»، نظام و جامعهی اسلامی را در نیل به اهداف انقلاب و تحقق تمدن نوین اسلامی، هدایت و راهبری نمایند. در تربیت چنین عالمانی چند اصل وجود دارد:
- اخلاق و معنویت،
- علم و معرفت، فقاهت و اجتهاد،
- روحیهی مجاهدت و قیام لله، ملکهی خدمت به مردم و جامعه، احساس مسئولیت و رسالت اجتماعی،
- بصیرت و علم به مقتضیات زمانه و نیاز نظام و جامعه و آشنایی با اهداف انقلاب و تمدن نوین اسلامی،
بنابراین حوزه انقلابی همواره؛
- هم در بُعد اخلاقی و معنوی متضمن فضائلی همچون ایمان، اخلاص، ایثار و فداکاری بوده است.
- و هم در بُعد علمی و معرفتی بر رشد علم و دانش و آگاهی تأکید دارد.
- و هم در بُعد رسالت اجتماعی و احساس مسئولیت نسبت به نیازمندیهای نظام و جامعه، پیشرو در رفع نیازها و حوائج جامعه و نظام است.
- و هم در بُعد بصیرتی و بینشی، بر اندیشهی جامع و شناخت زمان و دشمنشناسی تأکید دارد.
با این وصف، شایسته است حوزههای علمیه مأمن و پشتیبان طلاب و روحانیون انقلابی باشد که با تمسک به اصول و آرمانهای اسلام و تشیع، همواره حافظ انقلاب و نظام اسلامی هستند.
«رسالت اجتماعی طلبه عصر انقلاب» که پیوند وثیقی با مسائل تهذیبی و معضل «بحران هویت طلبگی» دارد و نیز از لحاظ مسئولیت اجتماعی طلبه در ساحات تربیتی مورد دقت و بررسی قرار میگیرد نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی است.
بر اساس آنچه گفته شد، میبایست سازوکار رصد و شناسایی، بلکه پیشبینی حوادث، رخدادها، پدیدهها و مسائل اجتماعی را فراهم آورده و جهت تعیین نقش سازنده و واکنش مناسب از سوی عناصر مختلف حوزه خصوصاً مدیران مدارس، اساتید حوزه، طلاب و روحانیون و … برنامهریزی، هماهنگی و اقدام نمود. سیاستگذاری در این مسئولیت مهم را میتوان به شورایی متشکل از کارشناسان و صاحبنظران و مدیران مربوطه سپرد و مصوبات آنرا پس از تأیید و ابلاغ مدیریت محترم حوزه در برنامههای تربیتی طلاب و روحانیون دنبال نمود، برخی موضوعات قابل طرح در شورای سیاستگذاری عبارتاند از :
- بررسی نسبت «هویت» حوزه و روحانیت با « اثرگذاری و تعاملات اجتماعی» حوزههای علمیه،
- تبیین کم و کیف مسئولیت اجتماعی حوزه و عرصههای ضروری حضور فعال اجتماعی طلاب و روحانیون جهت امر به معروف و نهی از منکر، پیشگامی، روشنگری، هدایتگری، حماسهسازی و یا برخورد رحیمانه، حکیمانه، ناصحانه، مصلحانه، منتقدانه و … ،
- بررسی فرصتها، ظرفیتها، اولویتها و نیز چالشها و آسیبهای حضور فعال اجتماعی حوزه و روحانیت،
- تعیین بایستهها و شایستههای نقش گفتمان ساز حوزه و روحانیت در جامعه،
- بررسی ضرورت و کم و کیف نقشآفرینی حوزه و روحانیت در جنبشها و تحرکات اجتماعی با ملاحظه شأنیت اجتماعی و رسالتهای حوزوی،
- بررسی چیستی و چگونگی و کم و کیف روابط اثرگذار حوزه و روحانیت با ارکان نظام و نهادهای حکومتی و سازمانهای دولتی با هدف اثرگذاری اجتماعی،
- بررسی تناسب ارکان، ساختارها و فرایندهای حوزه علمیه با رسالت اثرگذاری اجتماعی،
- بررسی وضعیت موجود، مطلوب و نیز آیندهپژوهیِ نقش حوزه و روحانیت در پدیدهها، حوادث، بحرانها، تغییر و تحولات اجتماعی و عکسالعمل مناسب،
- بررسی نسبت و نقش اثرگذار حوزه و روحانیت در تولید اسناد راهبردی کشور، تهیه و تصویب قوانین، تعیین خطمشی کلی سازمانها و نهادهای حکومتی، تحقق اهداف انقلاب اسلامی خصوصاً شکلگیری دولت اسلامی، تحقق تمدن اسلامی و مقابله با تمدن غرب، تحقق بیانیه گام دوم و …
- بررسی نسبت و نقش اثرگذار حوزه و روحانیت در رابطه با جبهه انقلاب، جریانهای مؤثر فرهنگی، جریانهای عدالتخواهی، تشکلات و احزاب سیاسی، کانونهای فعال اجتماعی، گروههای جهادی، رسانههای اجتماعی و …
- بررسی نسبت و نقش اثرگذار حوزه و روحانیت در رابطه با سبک زندگی، مشاغل و اصناف، کار و تولید، اقتصاد و معیشت مردم، معماری و شهرسازی، توسعه گردشگری، بازار و امکانات رفاهی، توسعه شهر قم و …
- بررسی میزان مطلوب حساسیت و اقدام حوزه و روحانیت نسبت به آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی در مقولههای مختلف نظیر عفاف و حجاب، طلاق و اعتیاد، مسئله جمعیت و … و یا ناهنجاریهای اقتصادی مثل اختلاس و حقوق نجومی، بیکاری و مشکلات معیشتی مردم و … یا مسائل امنیتی مثل نفوذ و …
موارد فوق و بسیاری موضوعات دیگر هر چند ممکن است به جهات مشخصی با بخشهای مختلفی از مدیریت حوزه مرتبط باشند اما از زاویه نگاه «رسالت حوزوی» در امر تربیت جامع و متوازن طلاب و روحانیون، قابل مطالعه و بررسیهای مجدّانه و مستقلی میباشند.
بر اساس آنچه در ضرورت و اهمیت و ابعاد مسئولیت و رسالت اجتماعی حوزه و طلبه گفته شد، ساختار و سازوکار تحقق این مهم قابل ارائه است.