جامعه آرمانی جامعهای است تحت ولایت الهی که هدف آن رشد معنوی و مادّی بشر است و دائماً در حال رشد و شکوفایی است و مردم به ولایت الهی و اطاعت از فرامین او تن میدهند و عدالت و تقوای الهی را در تمام شئون آن به پا میدارند.
جامعه ما که جامعه اسلامی و شیعی است، تعهدات و ایمان و آرمان مسلمانان درون ابن جامعه درطلب کمال، سعادت و راهیابی به سوی هرچه که برای آنان کمال آور و سعادت آور است خلاصه می شود.
امیرالمومنین(ع) می فرماید: بار خدایا ستایش نیک و بی شمار تنها تورا سزد هرگاه تو را آرزو کنند بهترین آرمانی و آن جا که امیدها به تو پیوندد گرامی ترین نقطه امید باشی.
ویژگی های اصلی جامعه آرمانی از دیدگاه امام علی(ع) شامل: عدالت محوری، حق محوری، آزادی توأم با مسئولیت در برابر خداوند، وحدت حول محور خداوند و مشارکت فعال مردم می باشد و از دیدگاه امام علی(ع) رسیدن به جامعه آرمانی امری مشکل و غیر ممکن نیست و از دیدگاه امیرالمومنین(ع) جاذبه ها و هواهای نفسانی انسان، موانع جدی برای رسیدن به جامعه آرمانی است.
آزادی همراه با مسئولیت در برابر خدا
آزادی در حوزه مقولات عرفانی به معنای وارهیدن از وابستگی ها است و به معنای قطع علائق و رشته هایی است که انسان را به اسارت می کشد.
امام(ع) در این مورد می فرماید: «آیا آزاد مردی پیدا نمی شود که این ته مانده دنیا را به اهلش واگذارد؟ بدانید جان شما بهایی جز بهشت ندارد، آن را به کمتر از بهشت نفروشید»[۱]
امام(ع) انسان رها شده از وابستگی های دنیایی و طمع و هوی و هوس را انسان آزاد می داند: «الطَّمعَ رقُّ مؤبَّدٌ»[۲]؛ «طمع بردگی دائمی است».
مشارکت فعال مردم
مهم ترین چیز بعد از تشکیل یک جامعه، بیعت با رهبر و پیشواست و امام علی(ع) نخستین اقدام لازم برای مسلمانان، پس از رحلت پیشوایانشان را بیعت کردن با رهبری پاکدامن می داند.
پس از کشته شدن عثمان، مردم به حضور امام علی(ع) آمدند و عرض کردند: خلیفه کشته شده است و برای مردم امامی لازم است و ما بهتر از تو کسی را سراغ نداریم. حضرت از قبول خلافت سرباز زد و فرمود: «مرا واگذارید و دیگری را به دست آرید؛ زیرا ما به استقبال حوادث و اموری می رویم که رنگارنگ و فتنه آمیز، و چهره های گوناگون دارد و دل ها بر این بیعت ثابت و عقل ها بر این پیمان استوار نمی ماند؛ چهره افق حقیقت را ابرهای تیره فساد فراگرفته و راه مستقیم حق ناشناخته ماند. آگاه باشید! اگر دعوت شما را بپذیرم، بر اساس آنچه می دانم با شما رفتار می کنم و به گفتار این و آن و سرزنش سرزنش کنندگان گوش فرا نمی دهم. اگر مرا رها کنید چون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیع تر از شما نسبت به رئیس حکومت باشم، در حالی که من وزیر و مشاورتان باشم بهتر است که امیر و رهبر شما گردم» [۳]
عدالت محوری
از نظر امام علی(ع) اصلی که می تواند تعادل اجتماعی حفظ کند و همه را راضی نگه داشته و به پیکر اجتماع سلامت و به روح اجتماع آرامش دهد، عدالت است و ظلم، جور و تبعیض قادر نیست حتی روح خود ستمگر و روح آن کس را که به نفع او ستمگری می شود، راضی نگه دارد تا چه رسد به ستمدیدگان و پایمال شدگان.[۴]
امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای خطاب به مالک اشتر می فرماید: «دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو در حق میانه ترین، در عمل فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم، گسترده ترین باشد».
در نگاه امام(ع) عدالت قانون عامی است که در همه حالات باید بدان اقتدا کرد و آن حضرت به این قانون عام در حدی بالاتر از ملاک های بشری توجه داشته و آن را میزان خداوندی بر می شمارد.
حق محوری
حق، سلطه ای است که دارنده آن بر امری دست یافته، بر طرف دیگر (مَن علیه الحق) ایجاد تعهد می کند. همین معنا در قرآن کریم آمده است: «و مَن قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیّه سُلطاناً» «هر که ناروا کشته شود، برای ولی وی حقی قرار دادیم».
طبق این حق، چنین کسی سلطه می یابد تا قصاص کند یا دیه بگیرد یا عفو کند و طرف وی ملزم است تا هر چه او تصمیم بگیرد، گردن نهد؛ مشروط بر آن که از مرزتعیین شده تجاوز نکند.
حق در فقه و حقوق دارای همین معناست؛ مثلاً حق خیار در باب معاملات این است که صاحب خیار، حق فسخ معامله را دارد؛ یعنی بر گسستن عقد معامله یا ابرام آن سلطه دارد و هر چه او تصمیم بگیرد، طرف معامله باید بپذیرد.
جایگاه ویژه حق در اندیشه امام علی(ع) از آن جا آشکار می شود که وی ارزش حکومت را کمتر از بهای کفش پاره می داند و تنها هنگامی برای حکومت ارزش قائل است که با آن حق اقامه گردد و باطل دفع شود.
امام در گرفتن حق عموم تا آنجا مصمم بودکه می فرماید: «فلا نقبنَّ الباطل حتّی یخرج الحیُّ من جنبه» یعنی «پرده باطل را می شکافم تا حق را از پهلوی آن بیرون کشم».
پایبندی به حق؛ راز تقوای دست وزبان، برترین ارزش و لازم ترین چیزها، پسندیده ترین کارها، خویی نیکو، رستگاری و کرامت انسان، زنده کننده عقل، کشنده نفس، ستون استوار اسلام که بنیادش تزلزل ناپذیر، چشمه هایش همواره جوشان و چراغ های جاودان و فروزان است.
امیرالمومنین(ع) در مورد کسانی که از حق سرپیچی می کنند، می فرماید: «اگر از حق سربپیچند با دم شمشیر پاسخشان می گویم که درمان باطل و دفاع از حق را این لبه تیغ بسنده است»[۵]
«ای مردمان! اگر شما در یاری حق بی اعتنا نمی ماندید و در کوبیدن باطل سستی نمی کردید، کسانی که به هیچ صورت در حد شما نبودند در شما طمع نمی کردند و اینان که امروز در برابر شما نیرو گرفته اند، چنین نیرومند نمی شدند.»[۶]
دوری از حق و گرایش به باطل باعث اختلاف کلمه، آشکار شدن نشانه های جور، دغلکاری در دین، متروک ماندن سنت، مبنای عمل قرار گرفتن هوی و هوس، به تعطیل کشیده شدن احکام، افزایش بیماری های نفسانی، به ذلت افتادن نیکان، عزت یافتن اشرار می گردد.
[۱] . محمد دشتی، حکمت ۴۵۶، ص ۷۳۹٫ – ألا حر یدع هذه اللماظهْ لأهلها ؟ إنه لیس لأنفسکم ثمن إلا الجنهْ فلا تبیعوها إلا بها.
[۲] . همان، حکمت ۱۸۰، ص ۶۶۷ .
[۳] . نهج البلاغه، محمد دشتی، چاپ سوّم، قم: دفتر نشر الهادی، ۱۳۷۹، خطبه ۹۲، ص ۱۷۳٫
[۴] . 1- مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، تهران: صدرا، ۱۳۶۶، ص ۹۱۳٫
[۵] . خطبه ۲۲، فإن أبوا أعطیتهم حد السیف. وکفی به شافیا من الباطل وناصرا للحق.
[۶] . سید ابراهیم الحسینی السعیدی، علی آئینه حق نما، ج۱، چاپ اوّل، بی جا: احرار تبریز، ۱۳۷۲، صص ۲۰۶ – ۲۰۵٫