در سلسله نشست های تهذیب و تربیت، مباحثی با عنوان «اندیشههای راهبردی تهذیب و تربیت» توسط حجت الاسلام والمسلمین عالم زاده نوری معاون تهذیب و تربیت حوزه های علمیه مطرح می شود که سومین بخش آن را در ادامه می خوانید:
«مردمیسازی» یعنی به میدان آوردن مردم و استفاده از ظرفیت عظیم تودهها و بهرهگیری از نیروی متراکم همگان در یک عرصهی خاص؛ بنابراین مشارکت گرفتن و درگیر کردن مردم، ایجاد احساس مسئولیت و تعهد در آنها و پدید آوردن حرکت و اقدام و عمل در میان توده را مردمیسازی گویند.
منظور از «مردم» در این اصطلاح همهی کسانی هستند که وظیفهی حقوقی، مسئولیت مستقیم و جایگاه اعتباری نسبت به یک کار ندارند و رسماً به انجام آن موظف نیستند. در این اصطلاح «مردم» مقابل «مسئولان» است و مصداق کامل آن در مدارس علمیه، «عموم طلاب» در مقابل مسئولان حوزه هستند؛[۱] بنابراین مردمیسازی به این هدف صورت میگیرد که همهی مردم (یعنی طلاب و حوزویان) خود را مسئول بدانند و به انتظار نهادهای مدیریتی و ساختارهای رسمی و حاکمیتی حوزه ننشینند و از صرف توان خود در رشد و تعالی و تحقق اهداف تربیتی و در نتیجه حل مشکلات و موانع مختلف فردی و اجتماعی در مسیر خودسازی و جامعهسازی به شکل داوطلبانه، ارادی و آگاهانه دریغ نورزند. مردمیسازی بر این مبنا شکل میگیرد که همهی کسانی که مسئولیت رسمی ندارند هم مسئولاند.
مردم | مسئولان |
• عموم مردم• عموم ورزشکاران• عموم طلاب و روحانیون• پزشکان و متخصصان• … | • مسئولان جامعه• مسئولان ورزش• مسئولان حوزوی• مسئولان بهداشت و درمان• … |
مراد از «تربیت» هم در این عنوان هرگونه نقشآفرینی و تأثیرگذاری در «فرایند تربیت» و زمینهسازی برای ارتقا و رشد است که شامل تمامی فعالیتهای آموزشی و فرهنگی هدفمند و منسجم تا حصول اهداف تربیتی میشود.
«مردمیسازی تربیت» به معنای ایجاد احساس مسئولیت برای عموم مؤمنان [از جمله طلاب] نسبت به امر انسانسازی و مشارکت دادن آنها در فرایندهای تربیتی و اثرگذاری بر جان انسانها [خصوصاً در قالبهای گروهی و تشکیلاتی] است.
مردمیسازی تربیت: راهبری و بسیج ارادهها و مشارکت همهی ظرفیتها در فرایند تهذیب و تربیت
همچنین تعبیر «مردم» تأکیدی بر این نکته است که صرفاً خواصِّ از طلاب مراد نیستند؛ بلکه تمام حوزویان برای نقشآفرینی تهذیبی و تربیتی باید بسیج شوند؛ هرچند خواصّ طلاب در این میان نقش پیشران دارند؛ البته اساتید و مدیران نیز فراتر از مسئولیت مصرّح و موظفی رسمی خود میتوانند نقش مردمی ایفا کنند و به فعالیتهایی خودانگیخته و مؤثر در شاگردپروری یا در حل مسائل حوزه و نظام اسلامی بپردازند.
در این ایده، تربیت از حالت یکطرفه و استعلایی به حالتی تعاملی و دوجانبه تبدیل میشود و از نیروی متربیان نیز در امر کلان تربیت بهره گرفته میشود؛ در واقع تربیت در روش سنتی، عملیاتی فردی و عمدتاً یکطرفه میان مربی و متربی است؛ حال آنکه در وضعیتی متعالی، متربی صرفاً یک شنوندهی محترم! یا یک مهمان و مصرفکنندهی منفعل در مقابل رفتار مربّی دیده نمیشود؛ بلکه علاوه بر تأثیرپذیری از مربی، خود در امر تربیت، فعال و اثرگذار و مسئول و میزبان است و در عملیات گستردهی تربیت مشارکت میورزد.
تعاون در تربیت عبارت است از نقشآفرینی متربیان در برنامهریزی، اجرا و مراحل تربیت. در این رویکرد، متصدی و متولی امر تربیت صرفاً مربی نیست و به گفتن و تبلیغ محتوای تربیتی نیز اکتفا نمیشود؛ بلکه متربی خودش با احساس مسئولیت و با اراده و اختیار در همهی مراحل تربیت حضور فعال دارد و در واقع بازیگر فعال صحنهی گستردهی تربیت است، متربّی علاوه بر تربیت نفس خود، نسبت به تربیت دیگران، احساس مسئولیت و نقشآفرینی خواهد داشت و از این طریق خود نیز رشد میکند و تعامل در امر تربیت شکل میگیرد. همچنین در این نگاه، فرآیند تربیت اولا و بالذات مستند به خود انسانها است و ثانیاً و بالعرض به هدایت و راهبری و تعینبخشی سازمان؛ یعنی افراد خودشان را نه صرفاً مجری توصیهها و ابلاغیهها و تماشاچی صحنه که منبع جوشنده و خلاق آن میدانند و در توسعه همهجانبهی کمی و کیفی تربیت میکوشند.
مردمیسازی تربیت به حرکت درآوردن انسانها و به میدان آوردن ارادهها و فعال سازی همگان در امر کلان تربیت است که اولاً نقش سازندهای برای خود انسان و فعالان این عرصه دارد. این ایده از این مبنا نشئت گرفته که تا انسان، سرباز و کارگزار امر تربیت نشود و به آن اقدام نکند و دغدغهی تربیت دیگران را نداشته باشد خود تربیت نمیشود.
در واقع مسئولیت تربیت و سازندگی انسان بر دوش همه است. همه در قبال این امر مکلفاند و نباید برخی را مربی و برخی دیگر را متربی صرف تلقی کرد: «کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئولٌ».[۲] در یک مدرسهی علمیه همگان از مدیر و کارمند و استاد و طلبه باید احساس مسئولیت کنند و در عملیات بزرگ تربیت و انسانسازی سهیم باشند.
بنابراین برای تربیت باید جبههای فراهم آورد و همگان را مشارکت داد و ارادهها را بسیج کرد، به صورتی که هر کس گوشهای از این کار بزرگ را برگیرد و خود را نسبت به آن مسئول بداند. کار بزرگ تربیت را به تنهایی نمیتوان انجام داد و برای این مهم باید عزم و اهتمام جمعی و ارادهی عمومی شکل داد و سازمان یا نهاد تربیتی نباید گمان کند که به صورت استعلایی و یکجانبه میتواند راهبری کند و به مقصود تربیت دست یابد. برای تربیت بسیج تودهها نیاز است و این بار بر دوش همگان قرار میگیرد.[۳]
[۱] «مردم» در این تعبیر قسیم «روحانیت» نیست؛ مثلا در عبارت «روحانیت با مردم باید چنین رفتار کند» مردم قسیم روحانیت گرفته شده است؛ اما در «مردمیسازی» ممکن است مردم روحانی باشند. زمانی که روحانیت نسبت به یک موضوع مسئولیت رسمی نداشته باشد در آن موضوع قسیم مردم نیست بلکه جزء مردم است.
[۲]. ورام بن ابیفراس؛ مجموعه ورام؛ ج۱، ص ۶.
[۳] این کلیدواژهها را برای بیان محتوای مردمیسازی تربیت میتوان به کار گرفت: بسیج تربیتی، عمومیسازی تربیت، شبکه مردمی تربیت، تعاون در تربیت، تربیت تعاملی، نهضت گسترده تهذیب و تربیت، نهضت تحول معنوی، نهضت مردمی تربیت، قیام تربیتی، ظهور ارادهی عمومی در سازندگی انسانها، مردمسالاری در تربیت، قیام ارادهها و بسیج نیروهای مردمی در سازندگی انسانها، مدیریت شبکهای ظرفیتهای عمومی در فرایند تربیت، احساس مسئولیت همگانی و تعهد عمومی و رسالتمندی همگانی، خیزش، نهضت، بعثت، انتفاضه، رسالت الهی و قیام لله در اصلاح فرد و جامعه.
مفهوم مردمیسازی چند ترجمهی غربی دارد که برخی از آنها به جنبههای نقشآفرینی و مشارکتدهی عمومی اشاره دارد و ناشی از مدلهای جدید حکمرانی است. همین معنا مورد نظر ما است. برخی دیگر، حجیت و مشروعیت را به مردم و خواست یا میل آنها میدهد که دو پهلوست و مقصود ما نیست.
ادامه دارد…